کد مطلب:211298 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:135

استجابت دعای امام صادق
از كرامات امام صادق علیه السلام این است كه مستجاب الدعوه بود و اكثر مورخین و محدثین این حقیقت را اعتراف نموده اند.

صبان می نویسد و كان مجاب الدعوة اذا سأل الله شیئا لایتم قوله الا و هو بین یدیه [1] .

آن حضرت دعواتش مستجاب می شد و هر وقت چیزی از خدا می خواست هنوز سخنش تمام نشده بود آن چیز حاضر می شد.



[ صفحه 107]



شعرانی می نویسد: و كان سلام الله علیه اذا احتاج الی شیئی قال یا رباه انا محتاج الی كذا فما یستتم دعاؤه الا و ذلك الشی ء بجنبه موضوع [2] .

هرگاه محتاج چیزی می شد می گفت پروردگارا من محتاجم به فلان چیز و هنوز دعایش تمام نشده بود كه آن چیز در كنارش نهاده شده بود.

و از امامیه هم بسیاری نوشته اند كه امام صادق علیه السلام مستجاب الدعوه بود و در مهام امور با مشكلات و سوانح و حوادث و انقلابات خطیر با دعائی یا ذكری از خداوند انجام و انجاح آن كار را می خواست و حل می شد.

و بدیهی است مردان بزرگ كه جز راه حق در پیش ندارند البته خداوند هم امور آنها را كفایت می فرماید كه از پیغمبر خدا صلی الله علیه و آله و سلم نقل است من كان لله كان الله له هر كس برای خدا قدم بردارد خداوند با او همراه است و یقین است یك شخصیتی برازنده مانند جعفر بن محمد علیه السلام كه تربیت شده مهد ربوبی بود و تمام عمر را در راه نشر معارف دین قدم می گذاشت و مردم را به سوی خدا با استدلال علمی هدایت و ارشاد می كرد باید مستجاب الدعوه هم باشد و خداوند حوائج او را برآورده و از مخاطرات مصون دارد و لذا دیدیم كه مكرر منصور آن حضرت را به قصد قتل احضار می كرد و خداوند تعالی او را به همین استجابت دعا حفظ كرد چنانچه نوشته اند هر وقت منصور با خشم و غضب او را احضار می كرد امام صادق علیه السلام با یك ذكر چنان منصور را منقلب می نمود كه آن حضرت را با اكرام و استقبال و انعام و احترام برمی گردانید و چون حكم بن عباس كلبی گفت:



صلبنا لكم زیدا علی جذع نخلة

و لم نر مهدیا علی الجذع یصلب



و قسم بعثمان علیا سفاهة

و عثمان ازكی من علی و اطیب



چون خبر به حضرت صادق علیه السلام دادند خشمناك شد فرمود:

اللهم سلط علیه كلبا من كلابك یأكله اتفاقا بنی امیه او را به كوفه فرستادند در بین راه شیری بر او حمله كرد و او را درید. [3] .

در كتب تذكره و تراجم مانند نور الابصار شبلنجی - تذكرة الخواص ابن جوزی - مطالب السئول ابن طلحه شافعی - فصول المهمه ابن صباغ مالكی - الصواعق المحرقه



[ صفحه 108]



ابن حجر - ینابیع الموده شیخ سلیمان قندوزی و سایرین از اینگونه وقایع در احوال حضرت صادق علیه السلام زیاد نقل كرده اند.

می نویسند: داود بن علی عباس والی مدینه بود از طرف منصور مصمم شد معلی بن خنیس كه غلام حضرت صادق علیه السلام بود بكشد و به این هم قانع نبود می خواست نسبت به امام صادق علیه السلام سوء نیتی نشان دهد حضرت ابوعبدالله بر او خشم گرفت و دعا در حق او كرد حتی سمعوه یقول الساعه الساعة هنوز دعای آن حضرت تمام نشده بود كه خبر آوردند داود فجأه كرده مرد.

لیث بن سعد می گوید: در سال 113 به حج رفتم قبل از رحلت امام محمدباقر علیه السلام بود پس از نماز عصر به طرف كوه ابوقبیس بالا رفتم دیدم مردی آنجا نشسته می گوید یا رب یا رب یا رب آن قدر گفت كه نفسش قطع شد بعد گفت یا حی یا حی یا حی باز آنقدر گفت كه نفسش قطع شد ثم قال الهی اشتهی العنب فاطعمنیه خدایا من مایل به انگور هستم برای من برسان و یك عبائی برای من برسان كه بپوشم لیث می گوید هنوز سخنش تمام نشده بود كه دیدم یك سله پر از انگور مقابلش نهاده شد و در آن فصل انگور بر درخت نبود و در همان لحظه دو برد حاضر شد كه مثل آن ندیده بودم شروع كرد به خوردن گفتم به من هم عنایت می كنی فرمود آری نزدیك بیا اما خیانت نكن ذخیره هم منما سپس یكی از آن بردها را به من عنایت فرمود از هم دور شدیم تا وقتی پائین كوه دیدم مردی نزد او رفت گفت فاكسنی یابن رسول الله ای پسر پیغمبر خدا مرا بپوشان آن یك برد را هم به او بخشید فقلت من هذا پرسیدم كیست این قال جعفر بن محمد الصادق. [4] .


[1] اسعاف الرغبين صبان.

[2] لواقح الانوار شعراني.

[3] نورالابصار شبلنجي - الصواعق المحرقه ابن حجر - الفصول المهمه ابن صباغ مالكي.

[4] اسعاف الراغبين به نقل الامام الصادق علامه مظفر ص 281.